داستان زیر را تا سه سطر ادامه دهید از کوه بالا رفت شقایق های وحشی در دسترس نبودند
اولین برداشت آزاد:
از کوه بالا رفت شقایق های وحشی در دسترس نبودند .
با احتیاط رفت ودسته ای از شقایق های سرخ را چید .کوله بارش سنگین بود .به سختی از کوه پایین آمد .کف پوتینش سوراخ شده بود.
کم کم هوا تاریک می شد که به سنگرها نزدیک شد .به سمت سنگر خودشان حرکت کرد .صدایی ملکوتی را شنید که روحش را به پرواز در آورد .
با خوشحالی پرده سنگر را کنار زد ولی ناگهان پیکرهای بی جان رزمندگان را مشاهده کرد که بالا سرشان صوت قرآن گذاشته اند خیلی ناراحت شد و بعد از خواندن نماز تا صبح گریه و شیون می کرد تا جایی که چشمانش خون شده بود .
فرمانده بعد ازدیدن این وضعیت علت را جویا شد که رزمنده جواب داد یکی از شهیدان برادرم بود.وقتی به شناسایی رفتم نتوانستم با برادرم خداحافظی کنم چون آنها به منطقه عملیاتی اعزام شده بودند.
این یک برداشت آزاد بود.
داستان زیر را تا سه سطر ادامه دهید از کوه بالا رفت شقایق های وحشی در دسترس نبودند
دومین برداشت آزاد:
از کوه بالا رفت شقایق های وحشی در دسترس نبودند .
چشمانش را دسته ای از شقایق های سرخ خیره کرد، جلو رفت و چند شاخه ای چید، خستگی عملیات شب قبل از تنش بیرون رفت،
رهسپار خاکریز شد،از دور خاکریز را می دید، قدم هایش را تند تند برداشت، کوله اش افتاد، شقایق های سرخ در دستانش، می چرخیدند، بوی عطرشان در فضا پیچیده بود ، تندتر رفت و دوید، نزدیکی های خاکریز ایستاد و نظاره گر شد، شقایق ها از دستانش افتاد، و با زانو به زمین خورد ، خاکریز به تلی از خاک تبدیل شده بود.
چشمانش خیس شد، دوستانش شهید.
یک برداشت آزاد بود.
منبع:
سایت کلاس درسی
سایت مسترداک ( کلاس درسی جدید)
دیدگاه کاربران ...
جهت رفع سوالات و مشکلات خود از سیستم پشتیبانی سایت استفاده نمایید .
دیدگاه ارسال شده توسط شما ، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
دیدگاهی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با مطلب باشد منتشر نخواهد شد.